امشب بعد از مدتها به سراغ آشنایی بیشتر با سایتم رفتم.
حقیقتش من فقط می نویسم و منتشر می کنم. همین را بلد هستم و چیز بیشتری یاد نگرفته ام. یعنی فرصت یادگیریش را پیدا نکرده ام.
این قدر کار توی خانه برای انجام دادن هست که همین وقت کوچک برای نوشتن و خواندن را هم با دردسر می دزدم.
مثل همین حالا که بیرون از خانه باد تندی می وزد و ساعت یک و چهل و شش دقیقه بامداد روز پنج شنبه است.
می دانم اگر به خودم اطمینان پیدا کنم و راه را ادامه دهم اتفاقات خوبی خواهد افتاد. فقط اندکی همت و جسارت بیشتر.
باز به یاد 《فروغ》افتادم :
دستهایم را در باغچه می کارم
می دانم می دانم
سبز خواهم شد